ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

می خواهم اینجا را ول کنم، واقعا" رد دادم از خستگی!

با سلام خدمت حضار محترمی که تشریف آورده اید و محفل ما را منور کرده اید!

دیشب جشن کامیونیتی مان بود که در یکی از سالن های مهمانی اینجا برگزار شد، کامیونیتی یا اجتماع مردمی ای که ما عضوش هستیم بیش از پنجاه خانواده را در خود جای داده است، کامیونیتی به نهاد خودساخته ای گفته می شود که در آن عده ای دورهم جمع می شوند و معاهده ای امضا می کنند، ماهانه حق العضویت می پردازند و در قبالش از برخی فواید اجتماع شان بهره می برند، امثال خانواده من که هیچ کسی از اقارب نزدیکش در این بلاد ندارد می تواند با عضویت در کامیونیتی مطمین شود که یک جایی هست که در خوشی و ناخوشی به دادش برسند، ما هییت مدیره ای داریم که از پنج نفر تشکیل شده، رییس و هییت مدیره توسط کل اعضا در اخر سال انتخاب و منصوب می شوند، دو نفر از اعضای هییت رییسه خانم ها هستند و باید در تمام جلسات اجباری و اضطراری شرکت کنند، ورود اعضای جدید به کامیونیتی با مشورت اعضای هییت مدیره تایید می شود و هر فرد جدید در بدو ورود باید هزار دلار بپردازد، مبلغ ماهانه هر خانواده سی دلار در ماه است! یکی از اعضای هییت مدیره حسابدار است و تمام فایل های پرداختی و رسیدگی به پرداخت های اعضا و تازه واردین و مسایل مالی مهمانی ها و کمک های کامیونیتی بعهده اش است. 

اگر بخواهم از خدماتی که کامیونیتی به اعضایش اهدا می کند بگویم یکی اش این است، که مثلا" اگر فردی از اقارب درجه یک اعضا اگر در خارج از استرالیا فوت کند، به نام آن خانواده هزار دلار از کیسه کامیونیتی داده می شود حال صاحب مجلس آن را می فرستد برای بازماندگان تا برای هزینه های شان مصرف کنند یا فاتحه بگیرند یا خودش اینجا می گیرد، بعد مثلا" چنانچه کسی از اعضا در اینجا خودش فوت نماید( خدای ناکرده) چون بزرگترین هزینه ی مردن در اینجا قبر و خانه ابدی است، مخارج بعهده کامیونیتی است و لازم نیست برای مردن نگران خانه ابدی باشیم و می توانیم راحت بمیریم. این شاید مزاح بنظز بیاید ولی اگردر نظر بگیرید که خریداری یک قبر پانزده تا سی هزار دلار قیمت دارد دیگر نخواهید خندید و به این ابتکار افرین خواهید گفت! و از وقتی که ما عضو هستیم تابحال کسی اینجا نمرده است و این اولین بار در زندگی است که می بینم یک امتیاز(اگر قبر مفتی امتیاز باشد) بی طرفدار و منفور است!

ما از تقریبا" هفت سال پیش وارد این کامیونیتی شدیم و همسر سه سال متوالی ریس بود و من دو سال در هییت رییسه! 

ما سالی دو بار دورهمی جمعی داریم و تمام خانواده ها با پرداخت مبلغ بسیار پایین حق اشتراک دارند، مهمانی اولی امسال بمناسبت نوروز و فطر برگزار شد و مقداری نسبت به گذشته تغییر داشت چون هییت مدیره تازه کار است و رییس هم سرش درد می کند برای ابتکار.

خلاصه که خوش آمدید توسط رییس، سخنرانی توسط همسرخان راجع به مشارک های اجتماعی و سیاسی و نقش کامیونیتی های کوچک در این مشارکت ها، چند هنر نمایی و شعر و ترانه خوانی توسط بچه های کوچک، و بعد به ابتکار رییس، چند شاخه گل تدارک دیده بودند و چند فرزند انتخاب کرده بودند تا گل ها را به پدر یا مادرشان بدهند، و والدین از این سورپزایز مطلع نبودند، هم سورپرایز شدند هم نوجوان ها توانستند در جمع ابراز احساس کنند و چند کلمه در میکروفن بگویند، صحنه شبیه ماه عسل شد یکهو.

بعد ختم رسمیات جلسه پرده ها کشیده و موزیک پلی شد و ما عربده کشان رفتیم روی صحنه رقص! ( اینجا سالن ها این کیفیت را دارد که چنانچه صاحب مجلس بخواهد می توانند مجلس را به دو بخش تقسیم کنند و واقعا" جالب بود)

خلاصه که بعد مدتها بی دورهمی بودن دیشب خیلی خوش گذشت!


اخبار ایران را می بینم و هیچ نظری ندارم چون معمولا" من از سیاست صفر و عاری از آموخته علمی ام، فقط می ترسم و می ترسم....


نظرات 7 + ارسال نظر
ربولی حسن کور شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 02:38 ب.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
منظورتون را از تیتر نفهمیدم.
دقیقا کجا را میخواین ول کنین؟ امیدوارم منظورتون این وبلاگ نباشد.
حالا با کشیدن پرده سالن را به دو قسمت تقسیم کردید یا نه؟!

کار شنبه را ول کنم چون واقعا نمی رسم به خودم و زندگی!
پرده ما را از مردها جدا کرد ولی انگار مسابقه عر زدن و جیغ زدن بود هی اونها همراه با آهنگ تخلیه هیجان می کردند هی ما، ولی آنها بعد نیم ساعت عربده کشی خاموش شدند و ما تا سه ساعت کوبیدیم و برای اینکه حالی کنند دیر شده آهنگ ممد نبودی ببینی و آهنگ های رزمی پلی می کردند تا بفهمانند مجلس ختم شده و باید برویم خانه!
بعد هم ک باز پرده ها به کنار رفت عده ای از زوجین اینبار به رقص دوتایی ادامه دادند!

زهره شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 04:16 ب.ظ

موفق باشی و شاد عزیزم

ممنونم عزیزدل

پگاه یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 02:38 ب.ظ

هرچی رو می‌خواین ول کنین اما اینجا رو نه

شاید باید در تیتر می نوشتم که کار دوم را، از بس با شما خودم هستم فکر کردم ذهنم دیده میشه هنگام خواندن! من وبلاگ و نوشتن را بعد از مرگ هم رها نمی کنم، تصدق

پگاه یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 02:40 ب.ظ

رقص چیز خوبیه، من تا همین چند سال پیش کار بیهوده ای میدانستمش اما حالا سعی میکنم بچه م حتما این مهارت بلد باشه
واقعا دین و اسلام مون آپدیت میشه ها. نباید خیلی دگم بهش نگاه کرد. قبلا این کارها مصداق لهو و لعاب بود

دقیقا" لهو و لعب دیروز مصداق هنر امروز است!

رها دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 06:06 ق.ظ

چه کار خوبی کردین که عضو شدین. میتونین هرازگاهی هموطناتونو ببینین

بدون کامیونیتی ما هیچ روابط منظم و متعهد دیگری بجز دو سه دوست نداریم. همین تعهد قانونمند ما را از بی کسی در آورده!

زری.. چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 10:01 ب.ظ https://maneveshteh.blog.ir

چقدر جالب که مجلس را زنانه مردانه میکنید:)
چه کامیونیتی خوبی دارید، انشالله همیشه به شادی باشه؛)
بنظرم عجله نکن برای رها کردن کار شنبه

عزیزم، ممنونم از کامنت شما، چند دلیل دیگر هم برای رها کردن کار شنبه دارم که در پست بعدی عرض می کنم. آره محرم نامحرم می کنیم!

سمیه شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 04:51 ب.ظ

سلام اول اینکه عاشق این ادبیاتم عاری از آموخته علمی
دوم اینکه به نظرتون نسل بچه های شما هم به این تفکیک و پرده و حجاب و .. این قائل خواهند بود. با وجود همه شعارهایی که می دیم که همدیگرو درک کنید و با تفاوت ها قبول کنید نمی دونم چرا این همه قوانین دست و پاگیر و سخت گیر ما شرقیا واسم توجیه ناپذیرتر میادحس می کنم همش یه جور بازیه بعد می گم بابا می ری یه کشور مدرن آزاد ولی بازم نمی تونی رها باشی از این قوانین

سلام عزیز،
کامنت تون کمی برام مغلق بود،
ولی درباره نسل بعدی، ما مطمئن هستیم آنها اجتماعات متفاوت تری از ما را تجربه خواهند کرد و علاوه بر کامیونیتی قومی افغانی شان عضو اجتماعات دیگری نیز خواهند بود،
کاری که من و همسرم دوست داریم بکنیم این است که آنها با درک تفاوت های موجود میان جامعه اصلی استرالیا و جامعه کوچک قومی افغانی، همه خوب ها را از هر دو اجتماع کسب کرده و تا جایی که توان داشتند اتصال خود با جامعه افغانی شان را حفظ کنند.
مسلما ما خیلی کاستی و در مقابل بسیاری خوبی های پنهان و پیدا داریم که بچه ها در زمان خودش خواهند دانست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد