ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

سرو جمان من جرا میل جمن نمی کند***همدم کل نمی شود یاد سمن نمی کند؟!


از وقتی یادم می آید از دکمه های وسایل الکترونیکی و ایضا" خود وسایل الکترونیکی بدم می آمد، می ترسیدم اصلا"، از تلفن، کامپیوتر، و هر وسیله دکمه دار مدرن، دوست داشتم در عصر حجر خودم میان غار تاریکم باشم و کاغذی و قلمی و وسایلی برای زندگی، و این وسایل مدرن به بازار آمده وحشت زده ام می کرد/می کند، از اینرو هرگز به کلاس کامپیوتر نرفته ام و هیچوقت برای خرید موبایل به چیزی غیر از خوش دست بودن و زیبایی اش توجه نکرده ام، از مدل های تازه به بازار آمده و کارایی هایش بی خبرم، گلکسی فایو و نوکیا سنگ پا برایم یک بار معنایی دارند، اینکه هر دو موبایل هستند و لا غیر، از این فراتر برویم بنده شماره تلفن خودم را از حفظ نیستم، و ایضا" شماره تلفن همسر جان را، قابلیت حفظ شماره ام کلا" از بیخ معدوم است و کار نمی کند، شاید عقیم باشد حتی، اما در میان دوستانم دوستی همیشگی هست که شماره تلفن ها را در حافظه اش نگاه میدارد نه در تلفن، و برای خرید یک موبایل و کامپیوتر و سایر وسایل الکترونیکی تمام دودمان و اطلاعات و توانایی ها و کارایی هایش را با شوق مطالعه می کند، خیلی وقت ها می داند حتی، در حساب و کتاب لنگه ندارد، دو دو تا چهارتایش را قبل از اینکه من اصلا" بفهمم موضوع سر چیست و ابتدا و انتهایش کجاست راست می گذارد کف دستت، ریاضی خوانده، الآن هم مهندسی کامپیوتر می خواند در بلاد کفر، خب البته این بخش قضیه کمی احساس آرامش می دهد بهم که من ریاضی نخوانده ام، اما وقتی به این مهم می رسم که در این عصر ارتباطات و دنیای مدرن الکترونیک اینقدر ناشی بودن که شماره تلفنت را به خاطر نسپاری دیگر قابل اغماض نیست، باز گرفته ام می کند، بعضی وقتها فکر می کنم خنگ هستم و آی کیوام پایین است به همین خاطر سعی می کنم در هیچ تست آی کیویی شرکت نکنم تا اعتماد به نفسم بیش از این پایین نیاید.

 بگذریم! قضیه فراتر از این حرفهاست، این وبلاگ هایی که می خوانم را به رسم عادت لینک داده بودم کنار صفحه به نمایش گذاشته بودم البته فقط دکوری بودند چون هر وقت رویش کلیک می کردم به صفحه مورد نظر نمی رفت و پاسخش در جواب تقاضا این بود که صفحه مورد نظر یافت می نَشَود آنَت آرزوست؟، من هم می دانستم یک جای قضیه می لنگد اما راستش بخاطر همین ترس از کنکاش بیشتر در این فضای مجاز و همان وحشت از اینکه اگر کمی اینطرف آنطرف بروم و دستکاری کنم یکباره کن فیکون نشوم گذاشتم همینطور بماند و عطای از صفحه خود به صفحه های مورد نظر رفتن را به لقایش بخشیدم و از صفحات دوستان دیگر می رفتم به سوما و چای چمدان و سوده  و آیدا و شین و خارخاری و زن بابا  و سایر وبلاگهایی که می خوانم سر می زدم تا اینکه موضوع را همین رفیق شفیق پیگیر شد و همینکه موضوع باز نشدن وبلاگ ها را بهم متذکر شد و من برایش جوابی نداشتم معادله را حل کرد، یک نگاه به آدرسی که لینک داده بودم و یک نگاه به آدرس واقعی درج شده در صفحات مورد نظر کرده بهم گفت که برو ابتدا و انتهای آدرس هایی که لینک کرده ای را بتراش و آدرس حقیقی وبلاگ ها را درج کن، به همین سادگی، به همین خوشمزگی، و تو ندانی که چه سبکبار شدم وقتی از صفحه خودم توانستم به صفحات مورد نظر بروم و خود را از احتیاج دوست و آشنا برهانم.

 این که چیزی نیست، عمری داریم با آیفونمان چت می کنیم و پیام های عاشقانه و غیر عاشقانه رد و بدل می کنیم و در جواب اینکه این چه است نوشته ای و چرا اینقدر غلط املایی داری و اینها، پاسخ دندان شکنی ارائه داده ایم که:" آیفون است بی کلاس، آیفون هم ناغافل عرب از آب در آمده است و "کج بز" ندارد، این است که کیج، کیج می شود و کج، کج، و جاه، جاه میشود و شما هم کیر نده به من جانا، و شرمنده جانم منظورم GIR  است!"

بعد همین رفیق شفیق گفت جانا، همانا بر توست فشار بیشتر دادن "ک" را، وقتی خواهان"گ" هستی و همچنین "ج" را وقتی "چ" می خواهی و الی آخر راجع به "پ" و "ژ"!!!! این شد که برای بار هزارم از چاه جهالت برآمدم، و زین پس می توانم از الکن بودن در آیم و خود و خلقی را شادمان بسازم.

با تشکر از دوست همیشگی که  امروز تولدش هم هست و خدا را سپاس که متولد شده است تا ما بهره های اینچنین ازش ببریم و با اینکه از ما خیلی دور افتاده است اما دلش پیش ماست و باید اعتراف کنم که اگر نمی بود جایی و جاهای بسیاری در من تیره و تار و مبهم و معماگونه باقی می ماند! مرسی که هستی!

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سوده پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ق.ظ http://http:/soode61.wordpress.com

هاهاهاهاه خیلی با حال نوشته ای! من هم خیلی مدرن نیستم کلا اما یک خورده مثلا در این حد کنکاش میکنم.

از من و تو که پنهون نیست از دوست همیشگی هم پنهان نباشه که در ضرب و تقسیم کرایه موتر وقت هایی که رخصتی هست و باید مبلغ را آبدیت کنیم، وا می مانیم در حد ماموت!

دوست همیشگی پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:29 ق.ظ

این بهترین هدیه تولدی بود که امروز گرفتم، مرسی عزیزم!

خدا مرگم ولی اون توانایی ننوشتن گیر! خیلی معضل بزرگی بوده

اما هر آدمی تو یه چیزی ممکنه خوب باشه، تو خودت به بزرگترین کمک و مشاور برا خیلی از آدمای دور و برمون بودی/هستی... برا خیلی ها مثل یه کوهی و رو تو و راهنمایی هات حساب ویژه باز می کنند.... استعداد مادرزادی طنزت هم که خداست!

خوشحالیت آرزومه رفیق!

قابلت رو نداشت جانم! امیدوارم روزی دوباره باهم بخندیم تا سقف بالای سرمان شکاف بردارد! تو خودت ید طولایی داری در طنز، تو حالمی کلا"!

انجمن پارسیان پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:29 ب.ظ http://www.parsianforum.com/forum.php

سلام دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومیعلمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز داریم. خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید .می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید.مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند. علاوه بر همکاری در سایت و تبادل اطلاعات ، می توانید با تبلیغ و فروش محصولات خود در فروشگاه سایت کسب درآمد قانونی کنید و یا دوستان جدیدی بیابید و خلاصه از امکانات متنوع انجمن بهره ببرید. منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
http://parsianforum.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد